حق سرقفلی مغازه (حق کسب و پیشه و تجارت) ✅ قوانین ✅ تبصره ها ✅ اصلاحیه ها ✅ تفاوت حق سرقفلی با حق کسب و پیشه و تجارت |✅ مبلغ حق سرقفلی بر چه مبنایی محاسبه میشود؟
☑️ وکلای پایه یک دادگستری | ☑️ تخصص در دعاوی ملکی |
☑️ همکاران ما | ☑️ اساتید دانشگاه و قضات بازنشسته |
☑️ عضو کانون وکلای مرکز | ☑️ اولین دفتر حقوقی تخصصی ملکی |
☑️ تصمیم گیری جمعی | ☑️ گزارش دهی منظم |

سرقفلی ازنظر تئوری
سرقفلی نتیجه تراضی بین مالک و مستأجر در قبال پرداخت مبلغی از مستأجر به مالک ایجاد میشود که بهموجب آن، مستأجر پس از اتمام مدت اجاره، نسبت به سایرین در اجاره مجدد آن ملک مقدم است. سرقفلی برای مستأجر حق تقدم به وجود میآورد و این حق تقدم ناشی از رابطهی قراردادی است. در درون و بطن هر حق سرقفلی یک عقد اجاره وجود دارد.
ممکن است حق سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت را یکی بدانند، اما این دو حق از یکدیگر متمایزند.
حق سرقفلی مخلوق اراده طرفین است و منشأ آن قرارداد است ولی حق کسب و پیشه و تجارت، درنتیجهی حسن عمل تجاری مستأجر و در طی مرور زمان به وجود میآید و دادگاه است که حق تعیین میزان آن را دارد.
درصورت نیاز به مشاوره با وکیل متخصص ملکی و یا وکیل سرقفلی با دفتر حقوقی وکلای ایران زمین تماس بگیرید.
این حق درنتیجه بین مالک و مستأجر در عوض پرداخت مبلغی از مستأجر به مالک حاصل میشود و بر اساس آن مستأجر بعد از پایان مدت اجاره، برای اجاره مجدد ملک حق تقدم از دیگران دارد.
حق کسب و پیشه و تجارت:
مؤسسات تجاری اغلب اوقات در ساختمانهایی تأسیس میشوند كه مالكيت آنها متعلق به ديگران است و درنتیجه فعاليت تاجر آن محل در اثر پيدا شدن مشتری ارزش مضاعفی پيدا میکند، پس اين ارزش را بايد جدا از ارزش مادی آن ملك و متعلق به كسی دانست كه آن را به وجود آورده است. اين حق به صاحب آن اجازه میدهد ثمره فعاليت خود را از مالك يا كسی كه پس از او قصد اجاره محل را دارد، بگیرد و همچنین اختيار تام مالك برای بيرون كردن مستأجر را از بین خواهد برد.
جهت مطالعه بیشتر در مورد وکیل سرقفلی مغازه روی لینک زیر کلیک کنید
وکیل سرقفلی، وظایف و خدمات
تفاوت حق سرقفلی با حق کسب و پیشه و تجارت:
حق سرقفلی بر اثر اراده طرفین به وجود میآید و منشأ قراردادی دارد ولی حق کسب و پیشه و تجارت درنتیجه حسن عمل تجاری مستأجر و پس از گذر زمان به وجود میآید و مرجعی که حق تعیین میزان آنها دارد دادگاه است.
اما در عمل و در نظام قضایی ایران مفهوم حق کسب و پیشه و سرقفلی یکی است و هر کدام که زایل شود دیگری هم زایل میشود.
ماده ۶ روابط موجر و مستأجر: «هرگاه مالک، ملک تجاری خود را به اجاره واگذار نماید، میتوان مبلغی را به عنوان سرقفلی از مستأجر دریافت کند.»
مستأجر میتواند حین مدت اجاره مبلغی را از موجر و مستأجر دیگر برای واگذاری حق خود تحت عنوان سرقفلی دریافت کند مگر آنکه در قرارداد اجاره، حق انتقال به غیر از وی سلب شده باشد.
تبصره ۱: اگر موجر از راه شرعی سرقفلی را به مستأجر منتقل کند، هنگام تخلیه مستأجر میتواند سرقفلی را به قیمت عادلانه روز مطالبه کند.
تبصره ۲: اگر مالک سرقفلی نگرفته باشد مستأجر با دریافت سرقفلی میتواند ملک را به دیگری واگذار کند، پس از اتمام مدت اجاره مستأجر اخیر حق مطالبه سرقفلی را از مالک ندارد.
حق سرقفلی به محل مورد اجاره و نوع استفاده از آن بستگی دارد؛ که در تعیین آن طرفين نقش اصلی دارند. دادگاه با جلب نظر كارشناس رسمی نسبت به تعيين آن اقدام مینماید.
طرفين هم میتوانند در این مورد با يكديگر تراضی داشته باشند. حتی مالك میتواند سرقفلی را نگيرد و به عبارت دیگر حق سرقفلي ذاتاً قابل اعراض و اسقاط و توقيف و ضبط و ضمان میباشد.
حق سرقفلی از عناصر مختلفی تشکیل میشود که میتوان منقول؛ مثل پولی که تاجر در برابر فعالیت و حسن شهرت خود میگیرد یا غیرمنقول؛ مثل حقی که بر مورد اجاره دارد، باشد.
حق سرقفلی ازنظر عملی
مفهوم حق سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت، در نظام قضائی ایران یکی است و با زایل شدن یکی از آنها دیگری نیز ساقط میشود.
بر اساس ماده ۱۰ قانون روابط موجر و مستأجر مصوب ۱۳۷۶ هرگونه مطالبهی وجهی خارج از مقررات مربوط به سرقفلی، در روابط استیجاری (حتی با عنوان حق کسب و پیشه و تجارت) ممنوع است.
مادهی ۶ قانون روابط موجر و مستأجر مصوب ۱۳۷۶:
«هرگاه مالک، ملک تجاری خود را به اجاره واگذار نماید، میتواند مبلغی را تحت عنوان سرقفلی از مستأجر دریافت نماید. همچنین مستأجر میتواند در اثناء مدت اجاره برای واگذاری حق خود مبلغی را از موجر یا مستأجر دیگر بهعنوان سرقفلی دریافت کند، مگر آنکه در ضمن عقد اجاره حق انتقال بهغیراز وی سلب شده باشد.
تبصره ۱: چنانچه مالک سرقفلی نگرفته باشد و مستأجر با دریافت سرقفلی ملک را به دیگری واگذار نماید، پس از پایان کدت اجاره، مستأجر اخیر حق مطالبه سرقفلی از مالک را ندارد.
تبصره ۲: درصورتیکه موجر به طریق صحیح شرعی، سرقفلی را به مستأجر منتقل نماید، هنگام تخلیه مستأجر حق مطالبه سرقفلی به قیمت عادله ی روز را دارد.»
بر اساس مادهی فوق، سرقفلی مربوط به املاک تجاری است؛ بنابراین اگر شخصی ملک غیرتجاری را اجاره دهد، شامل سرقفلی نمیشود، مگر اینکه برای تشخیص ملک تجاری بنا را بر تراضی طرفین قرار دهیم.
برای تشخیص اینکه یک ملک تجاری است یا غیرتجاری، سه مبنا به شرح زیر، بهعنوان معیار و ملاک میتوان تصور کرد:
- عرف.
- تراضی طرفین عقد.
- اعلام مراجع ذیصلاح قانونی مانند شهرداری.
مرحوم دکتر ناصر کاتوزیان (پدر علم حقوق) سرقفلی را در مفهوم عام، به این شرح تعریف میکند:
سرقفلی حقی است بر مشتریان دائم و سرمایه تجارتخانه … این حق را در فارسی (در سایه تجارت) میتوان ترجمه کرد؛ اما در حقوق ایران، سرقفلی مفهومی به این وسعت ندارد.
حق سرقفلی که در قانون روابط موجر و مستأجر، تحت عنوان «حق کسب یا پیشه یا تجارت» بیانشده، حقی است که بهموجب آن مستأجر متصرف، در اجاره کردن محل کسب خود، مقدم بر دیگران بوده و در عرف بازار نیز منظور از بیان اینکه شخصی سرقفلی مغازهاش را فروخت، به معنی این است که آن را تخلیه کرد و به دیگری واگذار کرد و این مفهوم شامل انتقال نام تجاری و سرمایهی مستأجر نمیشود.
تعریف سرقفلی
عناصر مختلفی مانند؛ نوع کار، حسن شهرت، نام تجاری، سرمایه، کاردانی تاجر و انواع ماشینافزار که اعتبار خاصی را برای یک موسسه یا شرکت ایجاد نموده و باعث جذب مشتریان میشود را امروزه سرقفلی میگویند.
با توجه به عناصر متعدد تشکیلدهنده و تفاوتهایی که در محلهای مختلف و انواع تجارت وجود دارد، تعریف سرقفلی سخت میشود به خاطر همین است که غالباً آن را توصیف میکنند نه تعریف.
یکی از قضات انگلیسی، سرقفلی را به شرح زیر تعریف میکند:
«سرقفلی موضوعی است که توصیف آن بسیار ساده ولی تعریف آن مشکل است، سرقفلی، منفعت و امتیاز نام نیک، حسن شهرت و ارتباط یک تاجر میباشد و نیروی جاذبهای است که مشتری را به مغازه میکشاند.
سرقفلی چیزی است که یک تجارت قدیمی و مستقر را از یک تجارت جدید مشخص میکند.
بنا بر نظر این قاضی انگلیسی، اگر صفت مشترکی برای همهی موضوعات سرقفلی وجود داشته باشد، آن صفت “محلی بودن” است؛ چون سرقفلی فینفسه استعداد بقا و وجود مستقلی ندارد و بقا و استقرار آن وابسته به یک شغل میباشد.
با از بین رفتن تجارت، سرقفلی نیز از بین میرود، هرچند که عناصر آن باقی است و امکان دارد مجدداً احیاء و جمعآوری شود.»
ممکن است این حق را در فارسی به “مایه تجارت” ترجمه کرد که عناصر گوناگونی نیز دارد.
بعضی از عناصر آن، غیرمادی (مثل حق تقدم در اجاره و علائم مخصوص تجار) بوده و بعضی دیگر، مادی (مثل ابزار کار و کالای تجارتی)؛ اما عنصر اصلی و اساسی آن حفظ مشتریان تاجر و درنتیجه حقی است که او در اثر کار و فعالیت و امانت خودش به دست آورده و دیگر عناصر تابع این عنصر اصلیاند.
عناصر سرقفلی ممکن است منقول یا غیرمنقول باشند؛ مثلاً حقی که تاجر بر مورد اجاره دارد غیرمنقول و پولی که تاجر در مقابل حسن شهرت و فعالیت خود میگیرد منقول میباشد و برای تشخیص این حق باید دید که تابع کدامیک از عناصر تشکیلدهندهی آن است.
سرقفلی را بر اساس قانون روابط موجر و مستأجر مصوب ۱۳۷۶ میتوان اینگونه تعریف کرد:
«سرقفلی وجهی است که مالک محل تجاری در آغاز اجاره، علاوه بر حق اجاره، از مستأجر دریافت میکند تا محل را به او اجاره دهد یا اینکه مستأجری که حق انتقال به غیر دارد و به موجر سرقفلی پرداخته، در قبال انتقال منافع به مستأجر دوم، از او دریافت میکند و یا اینکه مستأجری که بهموجب شروط ضمن عقد امتیازاتی دارد که مانع از تخلیهی عین مستأجره توسط موجر است، در قبال اسقاط این امتیازات و استرداد مورد اجاره به مالک، از او میگیرد.»
بنابراین سرقفلی پدیدهای است ناشی از اعمال ارادهی آزاد طرفین عقد اجاره و ایجاد آن بههیچوجه جنبه خود به خودی و قهری ندارد و قوای عمومی هم در ایجاد یا تعیین میزان آن دخالتی ندارند.
میزان حق سرقفلی
مبلغی که مستأجر بهعنوان سرقفلی به موجر میدهد، وابسته به عوامل مختلفی از قبیل؛ کیفیت بنا، موقعیت محل و تجهیزات عین مستأجره، است و مالک است که آن را نهایتاً تعیین میکند و مستأجر در قبول یا رد آن مختار است.
برای تعیین حق سرقفلی، ممکن است طرفین با یکدیگر تراضی کنند یا حتی ممکن است مالک از حق خود اعراض کرده و سرقفلی نگیرد، در غیر این صورت، دادگاه با جلب نظر کارشناس رسمی، نسبت به تعیین آن اقدام میکند.
مبنای حق سرقفلی
مطابق آنچه گفته شد، سرقفلی حقی است که مستأجر برای تقدم در اجاره محل و ادامه تجارت در آن دارد. مبنای حق سرقفلی بر این اساس استوار است که معمولاً مؤسسات تجاری در ساختمانهایی تأسیس میشوند که مال خودشان نیست و طی قرارداد اجاره در ملک دیگری فعالیت میکنند و ممکن است پس از مدتی ارزش آن ملک و آن محل، در اثر پیدا شدن مشتری، افزایش یابد. این افزایش ارزش را باید متعلق به کسی که آن را به وجود آورده و جدا از ارزش مادی مال دانست از طرف دیگر، تاجر برای ادامه فعالیت خود، نیازمند این است که در مکان اولیه خود مستقر باشد.
بنابراین حق سرقفلی اختیار تام مالک را برای بیرون کردن مستأجر، پس از پایان اجاره از بین میبرد و همینطور صاحب این حق میتواند ثمره فعالیت خود را از مالک یا کسی قصد اجاره محل را پس از او دارد، دریافت کند.